سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یالثارات الحسین

وظیفه اساسی شیعه بودن، اسوه قراردادن اهل بیت عصمت و طهارت(ع) به طور کامل و مطلق است. بنابراین، شیعه گری به این است که ما هم عاشورایی شویم. وظیفه عاشوراپژوهی به معنای عاشورایی شدن و متحقق به عاشورایی بودن، دستور و فرمان الهی است. هر شیعه ای می بایست، چنان در عاشورا پژوهش و تحقیق کند که خود همه، حقیقت عاشورایی شود تا بتواند متحمل علوم اهل بیت (ع) گردد و به عنوان سلمان منا اهل بیت(ع) سرافراز شود. در غیراین صورت ادعای شیعه گری همانند ادعای کوفیان، دروغ و کذب محض خواهد بود. همانهایی که خود حقیقت را در بیابان سوزان طف و نینوا و کربلاء سر می زنند و در کوچه های کوفه بر شهیدان چون ابر بهاران می گریند .
نویسنده در این مطلب بر آن است تا چگونگی اجرای فرمان عاشورایی شدن و تحقق یافتن آن را توضیح دهد. با هم این مطلب را می خوانیم .
شیعه گری در احقاق حق و ابطال باطل
شیعه در فرهنگ قرآن، پیروی و اتباع تمام است. خداوند در قرآن حضرت ابراهیم (ع) را از شیعیان حضرت نوح(ع) معرفی کرده و می فرماید: و نّ م ن ش یعت ه ل براه یم ؛ و بی گمان، ابراهیم از پیروان اوست.(صافات ، ایه 83) حضرت ابراهیم(ع) حضرت نوح(ع) را الگو واسوه خود قرار داده و از مکتب توحیدی او پیروی می کرد .
البته از نظر واژه شناسی، شیعه به مفهوم گروه، دسته، حزب و جماعت است، امّا در فرهنگ قرآن و ادبیات خاندان وحی و رسالت(ع) این واژه به مفهوم انبوه مردم حق جو و حق طلبی است که به فرمان خدا، پیامبر(ص)، امیر مؤمنان(ع) و یازده فرزند برگزیده و پاک او را، پیشوایان آسمانی و جانشینان راستین پیامبر می دانند و در زندگی خویش برآنند که آنان را در اندیشه، عقیده، اخلاق و عملکرد الگو و اسوه خویش قرار دهند و به راستی رهرو راه خداپسندانه و عادلانه و انسانی آنان باشند .
ریشه تاریخی و خاستگاه این واژه و این مردم در درجه نخست خود قرآن و دریافت دارنده آن است و نخستین کسی که پیروان امیر مؤمنان را با این نام و عنوان مخاطب ساخت و به آنان مژده رستگاری و نجات داد، خود پیامبر خداست؛ برای نمونه: از پیامبر گرامی آورده اند که می فرمود: انّ علیّاً و شیعته هم الفائزون؛ به یقین علی(ع) و پیروان او همان کسانی هستند که کامیاب و رستگارند .
و نیز آورده اند: که امیرمؤمنان(ع) از بداندیشی و حسدورزی برخی به پیامبر خدا شکایت برد و آن حضرت فرمود: یا علی! انّ اوّل أربعه یدخلون الجنه أنا و انت والحسن والحسین و ذریتنا خلف ظهورنا، و احیاؤنا خلف ذریتنا، و اشیاعنا عن ایماننا و شمائلنا؛ علی جان! نخستین گروه چهار نفری که به بهشت پرطراوت و زیبای خدا وارد خواهند شد، من هستم و تو و به همراه ما حسن است و حسین؛ آن گاه نسل و تبار ما از پی ما خواهند آمد و از پی آنان دوستداران ما و شیعیان و پیروان ما در سمت چپ و راست ما وارد بهشت خواهند شد .
یکی از شاگردان حضرت صادق(ع) آورده است که روزی آن بزرگوار فرمود: هان ای مردم!شما را به خاطر این نام بلند و عنوان پرشکوه مژده رستگاری می دهم و به شما تهنیت می گویم. پرسیدم فدایت گردم به خاطر کدامین نام؟ فرمود: نام و عنوان شیعه. گفتم:سرورم برخی ما را به خاطر این نام و عنوان به باد نکوهش می گیرند. فرمود: آیا آیه شریفه را نشنیده ای که خدا در وصف ابراهیم می فرماید: و انّ من شیعته لابراهیم...به یقین ابراهیم از رهروان راه توحیدی نوح است؟! و یا به یکی از دوستان موسی این عنوان را می دهد و می فرماید: واستغاثه الّذی من شیعته علی الّذی من عدوّه؛ پس آن که از پیروان موسی بود، بر ضد کسی که از دشمنانش بود از موسی یاری خواست،(قصص، آیه15) با این وصف آیا چنین نام و عنوانی جای سرزنش دارد؟
مسئولیت شیعه بودن
نکته انسانساز و سرنوشت سازی که باید در این مورد بدان اندیشید، مسئولیت شیعه بودن است، چرا که بشارت نجات و رستگاری و این همه عظمت و افتخار تنها در گرو پیروی واقعی از امیرمؤمنان و فرزندان معصوم اوست و نه ادّعاهای میان تهی و لاف و گزافه های چندش آور و سوءاستفاده از واژه مقدس ولایت و پیروی از امامان نور؛ در گرو آراستگی به توحیدگرایی، تقواپیشگی، جوانمردی، آزادمنشی، اخلاص، ایمان، رعایت واقعی حقوق و حرمت و آزادی بندگان خدا و عدالت پیشگی و دادگری و مردم دوستی است و نه گفتار بدون عملکرد شایسته و یا در زبان و گفتار و شعار از خاندان رسالت دم زدن و در سیاست و اخلاق و مدیریت و عمل راه و رسم ظالمانه و ددمنشانه دشمنان پلید آنان را گام سپردن. انبوه روایات رسیده در این مورد این مسئولیت عظیم و سرنوشت ساز را به روشنی ترسیم می کند که برای نمونه تنها به یک روایت بسنده می گردد .
یازدهمین امام نور حضرت عسکری(ع) در وصف شیعیان و رهروان راستین راه خاندان وحی و رسالت فرمود: شیعه علی(ع) هم الّذین لا یبالون فی سبیل الله أوقع الموت علیهم أو وقعوا علی الموت، و شیعه علی(ع) هم الّذین یؤثرون اخوانهم علی أنفسهم و لو کان بهم خصاصه ، و هم الّذین لا یراهم الله حیث نهاهم، و لا یفقدهم حیث امرهم، و شیعه علی(ع) هم الّذین یقتدون بعلی(ع) فی اکرام اخوانهم...؛ شیعیان و پیروان راستین امیرمؤمنان(ع) آن کسانی هستند که در راه خدا هراسی به دل راه نمی دهند که مرگ به دیدار آنان بیاید و یا آنان به سوی مرگ شرافتمندانه و پرافتخار گام سپارند و آن را دیدار کنند؛ و نیز شیعیان آن حضرت کسانی هستند که برادران دینی و دوستداران عقیدتی خویش را بر خود می گزینند و آنان را بر خود مقدم می دارند اگرچه خودشان نیازی سخت داشته باشند. و نیز کسانی هستند که خدا آنان را در کار و جایی که هشدار داده است نمی بینند و به آنچه نهی شده اند نزدیک نمی شوند، و در کار و چیزی که آنان را فرمان داده است غایب
نمی گردند؛ کسانی هستند که در گرامیداشت برادران دینی و همنوعان خویش و رعایت حقوق و آزادی آنان به راستی کوشا هستند و در این راه به پیشوای عدالت و آزادی امیرمؤمنان اقتدا می کنند.(مجمع البیان، ذیل آیه)
شیعه واقعی می کوشد تا در مسیر حق باشد و در احقاق حق و ابطال باطل بکوشد. از این رو در
زیارت نامه، هر شیعی با امامان(ع) عهد می بندد که : انّی محقّ لما حقّقتم و مبطل لما ابطلتم(مفاتیح الجنان، زیارت جامعه) به این معنا که آن چه را شما حق دانستید و برای آن تلاش کردید تا احقاق نمایید، ما نیز آن را احقاق می کنیم و تحقق خارجی می بخشیم و آن چه را شما ابطال کردید ما نیز ابطال می کنیم .
در حقیقت شیعه ای که امامان(ع) را اسوه مطلق و کامل خویش قرار داده است، هدف هستی را به خوبی نیز دریافته است؛ چرا که می داند جهان میدان کارزار حق و باطل است و هر انسانی وظیفه دارد تا حق را بشناسد و در احقاق آن تلاش نماید و با شناخت از باطل به جنگ آن برود و آن را نابود سازد .
در زیارت جامعه به خوبی وضعیت یک شیعه واقعی که امامان(ع) را اسوه قرار داده ، تبیین شده است. در بخشی از این زیارت نامه شخص چنین در مقام شیعه گری با امام خویش عهد می بندد: انی مؤمن بکم و بما امنتم به،کافر بعدوکم و بما کفرتم به ،مستبصر بشانکم و بضلاله من خالفکم موال لکم و لاولیائکم مبغض لاعدائکم و معاد لهم سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم محقق لما حققتم مبطل لما ابطلتم مطیع لکم عارف بحقکم مقر بفضلکم محتمل لعلمکم محتجب بذمتکم معترف بکم مؤمن بایابکم مصدق برجعتکم منتظر لامرکم مرتقب لدولتکم اخذ بقولکم عامل بامرکم؛ به هرچه شما ایمان دارید من هم ایمان دارم و به دشمنان شما و به هر چه شما کافر به آن و منکر هستید من هم کافر و منکر آن هستم و من به جلالت شان شما و به گمراهی مخالفان شما بصیر و معتقدم. شما و دوستداران شما را دوست دارم و دشمنان شما را دشمن داشته و با آنهاعداوت می کنم. هر که تسلیم امر شما است با او تسلیم و باهر کس که با شما بجنگد جنگ خواهم کرد. هر چه را شماحق دانید حق می دانم و آنچه را باطل گردانید ابطال می کنم. من فرمانبردار شمایم و عارف به حق شما و اقرار به فضیلت و برتری شما دارم و متحمل و معتقد به مقام علم ودانش شما و متلبس به عهد ولایت شما و معترف به حقانیت شما هستم و تصدیق و ایمان به رجعت و بازگشت شما دارم و منتظر امر و فرمان شما و چشم به راه دولت حقه شما هستم و سخن شما را اخذ کرده و امر شما را کارمی بندم .
کوفیان مدعیان دروغین شیعه گری
با نگاهی به آموزه های قرآنی و روایی که در اشکال مختلف از جمله زیارت نامه ها و نیایش ها و ادعیه ها بیان شده ، به خوبی می توان دریافت که تنها کسانی می توانند مدعی شیعه گری باشند که امامان(ع) را در همه زندگی خویش اسوه قرار داده و سبک زندگی و سیره ایشان را سبک زندگی خویش کرده باشند .
چنین انسان هایی هستند که می توانند علوم اهل بیت(ع) را دریابند و محقق به علوم ایشان شوند و عنوان پژوهشگر اهل بیت(ع) را بر خود بگذارند. اگر کسی بخواهد مثلا عاشوراپژوه باشد، نخست می بایست ایمان به حقانیت عاشورا و راه عاشورائیان داشته باشد و سپس برای رسیدن خود به عاشورائیان تلاش و کوشش کند. در این صورت است که حقیقت عاشورایی را در خود تحقق بخشیده است. در این حالت است که می تواند متحمل علوم اهل بیت(ع) شود و با همه سختی و سنگین امر و حدیث ایشان، می تواند به عنوان شیعه و مومن واقعی آن را بردارد. امام صادق (ع) و دیگر امامان(ع) بارها گفته اند:حدیثنا(حدیث آل محمد) صعب مستصعب لا یحتمله(لایومن به) الا ملک مقرب أو نبی مرسل أو عبد امتحن الله قلبه للایمان؛ روایات و احادیث ما ( در برخی دیگرازروایات، امر ما) سخت و دشواریاب است به گونه ای که تنها فرشته مقرب و نبی مرسل و عبد مومن می تواند آن را تحمل کند و بردارد .
اگر شخصی بخواهد حقیقت ایمان و امر ولایت را درک کند، می بایست شیعه شود و برای شیعه شدن باید دقیقا گام در جای گام آنان گذارد و طابق النعل بالنعل عمل کند. اگر این گونه نباشد، همانند شیعه گری کوفیان خواهد بود که امام و ولی الله را می کشند و خود بر شهادت آن حضرت(ع) به گریه می افتند .
در روایت است که هنگام ورود کاروان اسیران و سرهای شهدای کربلا به کوفه، مردم کوفه به گریه و زاری و فریاد و فغان افتادند. زین العابدین علیه السلام بیمار بود و از بیماری ناتوان و به صدای ضعیف آهسته گفت: « اینان بر ما گریه می کنند! پس چه کسی ما را کشته است؟»
شیعه امام کش، پس از کشتن امام خویش خود به عزاداری بر می خیزد و نوحه و فغان سر می دهد و صورت می خراشد و جامه می درد. چنین شیعی
نمی تواند ولایت و امر سخت و صعب آن را بفهمد و بردارد. اگر زمین وکوه ها با همه استقامت از پذیرش امانت الهی یعنی ولایت سرباز زدند، به ناتوانی خود اقرار داشتند، ولی این انسان کوفی مزاج، مدعی استقامت بر دین و احقاق حق و ابطال باطل است و همواره در فتنه ها بلکه در اوج شفافیت ها و شهادت ها، به ابطال حق و احقاق باطل روی می آوردو شمشیر برای احقاق باطل می زند و می کوشد تا حق را شهید و باطل را حاکم سازد .
از این رو دختران امیرمومنان(ع) شمشیر کلام از نیام کام بر می آورند و با سخن افشاگرانه، شیعه گری کوفی مزاجان را به نقد می کشند و زینب کبری و زینب صغری(ام کلثوم) در چند جا، خیانت کوفیان این مدعیان دروغین ولایت را رسوا می کنند. در گزارش ها و روایات است که حضرت زینب(س) در نقد شیعه گری دروغین و ولایت مداری کذب کوفیان و کوفی مزاجان می فرماید: ای مردم کوفه: ای گروه نیرنگ و دغل و ای بی حمیت ها؛ اشک چشمانتان خشک نشود، ناله تان آرام نگیرد! مثل شما مثل آن زنی است که تار و پود تافته خود را پس از محکم تافتن، رشته رشته کند و از هم بگسلد. شما سوگندهایتان را دست آویز فساد کرده اید. جز لاف زدن و دشمنی و دروغ چه دارید؟ بسان کنیزکان، چاپلوسی نمودن و همچون دشمنان ،سخن چینی کردن و همانند سبزه ای که بر روی فضولات حیوانی می روید و یا گچی که روی قبرها را با آن آرایش می دهند « ظاهری زیبا باطنی گندیده دارید ».
برای خود بد توشه ای پیش فرستاده اید که خدا را بر شما به خشم آورد. عذاب جاودان او را به نام خود رقم زدید. آیا گریه می کنید؟! آری، بگریید که شایسته گریستنید.بسیار بگریید و اندک بخندید که عار آن شما را گرفت و ننگ آن بر شما آمد، ننگی که هرگز نتوانید شست .
چگونه می توانید این ننگ را از خود بشویید که فرزند خاتم انبیاء و سید جوانان اهل بهشت را کشتید. آنکه در جنگ ،سنگر شما و پناه حزب و دسته شما بود و در صلح، موجب آرامش دل شما و مرحم گذار زخم شما و در سختیها پناهگاه شما و در جنگها و ستیزها مرجع شما بود.چه بد است آنچه برای خویشتن ،پیش فرستاده اید و چه بد است آن بار گناهی که بر دوش خود گرفته اید برای روز قیامت، نابودی بر شما باد! و سرنگونی بر شما باد! کوشش شما به نا امیدی انجامید و دستهای شما برای همیشه بریده شد و کالایتان » حتی در این دنیا » زیان کرد. خشم پروردگار را برای خود خریدید و خواری و بیچارگی شما حتمی شد .
می دانید چه جگری از رسول خدا شکافته اید و چه پیمانی را شکستید و چه سان پردگیان حرم را از پرده بیرون کشیدید و چه حرمتی از او دریدید و چه خونی ریختید؟ کاری بس شگفت کردید که نزدیک است از هول آن آسمانها از هم بپاشد و زمین بشکافد و کوهها متلاشی شود. مصیبتی است دشوار و بزرگ و بد و کج و پیچیده و شوم که راه چاره در آن بسته است و در بزرگی و عظمت همانند در هم فشردگی زمین و آسمان است .
آیا در شگفت می شوید اگر در این مصیبت
جان خراش چشم آسمان، خون ببارد؟! هیچ کیفری از کیفر آخرت برای شما خوار کننده تر نیست. و آنان
( سردمداران حکومت اموی ) دیگر از هیچ سویی یاری نخواهند شد. این مهلت، شما را مغرور نسازد که خداوند بزرگ از شتاب زدگی در کارها پاک و منزه است و از پایمال شدن خون نمی ترسد و او در کمین ما و شماست.
زیارت جامعه، اصول عاشوراپژوهی
هر کسی بخواهد اصول شیعه گری و ولایت مداری را بداند و متحمل علوم آل الله (ع) شود و امر صعب و مستصعب اهل بیت(ع) یعنی ولایت ایشان را متحمل شود و بدان ایمان آورد، می بایست به زیارت جامعه
به عنوان راهنمای ولایت مداری و شیعه گری واقعی بنگرد. اگر کسی بتواند به هر یک از اصول کلیدی بیان شده در این زیارت نامه عمل کند، متحقق عاشورا شده و به عنوان عاشوراپژوه واقعی جلوه می کند. در این هنگام است که می تواند در مسیر عبودیت با ریسمان و حبل الله و عروه الوثقی محکم الهی که میان زمین و آسمان الوهیت کشیده شده است، به مقام عبودیت برسد و متاله و ربانی شود .
بی گمان هر شیعه ای می بایست حقیقت عاشورایی را در خود تحقق بخشد. برای این منظور لازم است اصول آن را که در زیارت هایی چون زیارت جامعه است بشناسد و بدان مومن شود و در این مسیر گام بردارد. آن گاه است که در مجالس یزیدیان هر زمان عاشورائیانی خواهند بود که شمشیر حق از نیام برمی کشند و به احقاق حق و ابطال باطل در هر سرزمین و زمانی می پردازند و فریاد بر می دارند که کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا .
این گونه است که هر متحمل علوم اهل بیت(ع) و هرعاشورایی چون زینب (س) در مجلس یزیدیان زمان فریاد بر می آورد: سپاس خدایی را که سزد که پروردگار جهانیان است و درود خدا بر پیامبر و خاندان او باد. خدای تعالی راست گفت که فرمود : عاقبت آنان که کار زشت کردند، این بود که آیات خدا را تکذیب نموده و آن را به سخره گرفتند .
ای یزید، اکنون که به گمان خویش بر ما سخت گرفته ای و راه اقطار زمین و آفاق آسمان و راه چاره را به روی ما بسته ای و ما را همانند اسیران به گردش در آوردی ، می پنداری که خدا تو را عزیز و ما را خوار و ذلیل ساخته است ؟ و این پیروزی به خاطر آبروی تو در نزد خداست ؟ پس از روی کبر می خرامی و با نظر عجب و تکبر
می نگری و به خود می بالی خرم و شادان که دنیا به تو روی آورده و کارهای تو را آراسته و حکومت ما را به تو اختصاص داده است .
اندکی آهسته تر ! آیا کلام خدای تعالی را فراموش کرده ای که فرمود : گمان نکنند آنان که به راه کفر رفتند مهلتی که به آنان دهیم به حال آنان بهتر خواهد بود ، بلکه مهلت برای امتحان می دهیم تا بر سرکشی بیفزایند و آنان را عذابی است خوار و ذلیل کننده ؟
ای پسر آزاد شده جد بزرگ ما ! آیا از عدل است که تو زنان و کنیزان خود را در پرده بنشانی و حرم رسول خدا (ص) را اسیر کرده و از شهری به شهر دیگر ببری ؟ پرده آبروی آنها را بدری و صورت آنان را بگشایی که مردم چشم بدانها دوزند و نزدیک و دور و فرومایه و شریف ، چهره آنها را بنگرند ، از مردان آنان کسی به همراهشان نیست ، نه یاور و نه نگهدارنده و نه مددکاری .
چگونه می توان امید بست به دلسوزی و غمگساری کسی که مادرش جگر پاکان را جویده و گوشتش از خون شهیدان روییده ؟ واین رفتار از آن کس که پیوسته چشم دشمنی به ما دوخته است بعید نباشد و این گناه بزرگ را چیزی نشماری و خود را بر این کردار ناپسند و زشت بزهکار نپنداری و به اجداد کافر خویش مباهات وتمنای حضورشان را کنی تا کشتار بی رحمانه تو را ببینند و شاد شوند و از تو تشکر کنند !
شکیبایی باید کرد که دیری نگذرد که تو هم به آنان ملحق شوی و آرزو کنی که ای کاش دستت خشک شده بود و زبانت لال و آن سخن را بر زبان نمی آوردی و آن کار زشت را انجام نمی دادی !
بار الها! حق ما را بستان و انتقام ما را از اینان بگیر و بر این ستمکاران که خون ما ریخته اند عذاب خود را فرو فرست .
به خدا سوگند ای یزید ! که پوست خود را شکافتی و گوشت بدن خود را پاره پاره کردی و رسول خدا را ملاقات خواهی کرد با آن بار سنگینی که بر دوش داری ، خون دودمان آن حضرت را ریختی و پرده حرمت او را دریدی و فرزندان او را به اسیری بردی ، در جایی که خداوند پریشانی آنان را به جمعیت مبدل کرده و داد آنها را بستاند .
و مپندار آنان که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه زنده و نزد خدا روزی می خورند همین بس که خداوند حاکم و محمد (ص) خصم اوست و جبرئیل پشتیبان اوست و همان کس که راه را برای تو هموار ساخت و تو را بر مسلمین مسلط کرد بزودی خواهد یافت که پاداش ستمکاران چه بد پاداشی است و خواهد دانست که کدام یک از شما بدتر و سپاه کدام یک ناتوان تر است .
اگر مصائب روزگار با من چنین کرد که با تو سخن گویم ، اما من ارزش تو را ناچیز و سرزنش تو را بزرگ می دانم و تو را بسیار نکوهش می کنم ، چه کنم ؟ دیده ها گریان و دلها سوزان است .
بسی جای شگفتی است که حزب خدا به دست حزب شیطان کشته شوند و خون ما از پنجه های شما بچکد ، پاره های گوشت بدن ما از دهان شما بیرون بیفتد و آن بدن های پاک و مطهر را گرگ های وحشی بیابان دریابند و گذرگاه دام و ددان قرار گیرند!
آنچه امروز غنیمت می دانی فردا برای تو غرامت است و آنچه را از پیش فرستاده ای ، خواهی یافت ، خدا بر بندگان ستم روا ندارد، به او شکوه می کنم و بر او اعتماد می جویم ، پس هر نیرنگی که داری بکن و هر تلاشی که می توانی بنما و هر کوششی که داری به کار گیر .
به خدا سوگند یاد ما را از دل ها و وحی ما را محو نتوانی کرد و به جلال ما هرگز نخواهی رسید و لکه ننگ این ستم را از دامن خود نتوانی شست ، رای و نظر تو بی اعتبار و ناپیدار و زمان دولت تو اندک و جمعیت تو به پریشانی خواهد کشید .
در آن روز که هاتفی فریاد زند : الا لعنه الله علی القوم الظالمین و الحمدالله رب العالمین سپاس خدای را که اول ما را به سعادت و آمرزش و آخر ما را به شهادت و رحمت رقم زد و از خدا می خواهم که آنان را اجر جزیل عنایت کند و بر پاداش آنان بیفزایید، خود او بر ما نیکو خلیفه ای است و او مهربان ترین مهربانان است و فقط بر او توکل می کنیم .



نوشته شده در پنج شنبه 90 فروردین 18ساعت ساعت 8:0 صبح توسط علیرضا شعاعی| نظر بدهید

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin